آیه 219 سوره بقره

از دانشنامه‌ی اسلامی

۞ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ ۖ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا ۗ وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ

[2–219] (مشاهده آیه در سوره)


<<218 آیه 219 سوره بقره 220>>
سوره :سوره بقره (2)
جزء :2
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

(ای پیغمبر) از تو از حکم شراب و قمار می‌پرسند، بگو: در این دو کار گناه بزرگی است و سودهایی برای مردم، ولی زیان گناه آن دو بیش از منفعت آنهاست. و نیز سؤال کنند تو را که چه در راه خدا انفاق کنند؟ جواب ده: آنچه زائد (بر ضروری زندگانی) است. خداوند بدین روشنی آیات خود را برای شما بیان کند، باشد که تفکر نموده و عقل خود به کار بندید،

درباره شراب و قمار از تو می پرسند، بگو: در آن دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم است، و گناه هر دو از سودشان بیشتر است. و از تو می پرسند: چه چیز انفاق کنند؟ بگو: از آنچه افزون بر نیاز است. خدا این گونه آیاتش را برای شما بیان می کند تا بیندیشید.

در باره شراب و قمار، از تو مى‌پرسند، بگو: «در آن دو، گناهى بزرك، و سودهايى براى مردم است، و[لى‌] گناهشان از سودشان بزرگتر است.» و از تو مى‌پرسند: «چه چيزى انفاق كنند؟» بگو: «مازاد [بر نيازمندى خود] را.» اين گونه، خداوند آيات [خود را] براى شما روشن مى‌گرداند، باشد كه در [كار] دنيا و آخرت بينديشيد.

تو را از شراب و قمار مى‌پرسند. بگو: در آن دو گناهى بزرگ و سودهايى است براى مردم. و گناهشان از سودشان بيشتر است. و از تو مى‌پرسند، چه چيز انفاق كنند؟ بگو: آنچه افزون آيد. خدا آيات را اينچنين براى شما بيان مى‌كند، باشد كه در كار دنيا و آخرت بينديشيد.

در باره شراب و قمار از تو سؤال می‌کنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگی است؛ و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بردارد؛ (ولی) گناه آنها از نفعشان بیشتر است. و از تو می‌پرسند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: از مازاد نیازمندی خود.» اینچنین خداوند آیات را برای شما روشن می‌سازد، شاید اندیشه کنید!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They ask you concerning wine and gambling. Say, ‘There is a great sin in both of them, and some profits for the people, but their sinfulness outweighs their profit.’ And they ask you as to what they should spend. Say, ‘All that is surplus.’ Thus does Allah clarify His signs for you so that you may reflect

They ask you about intoxicants and games of chance. Say: In both of them there is a great sin and means of profit for men, and their sin is greater than their profit. And they ask you as to what they should spend. Say: What you can spare. Thus does Allah make clear to you the communications, that you may ponder,

They question thee about strong drink and games of chance. Say: In both is great sin, and (some) utility for men; but the sin of them is greater than their usefulness. And they ask thee what they ought to spend. Say: that which is superfluous. Thus Allah maketh plain to you (His) revelations, that haply ye may reflect.

They ask thee concerning wine and gambling. Say: "In them is great sin, and some profit, for men; but the sin is greater than the profit." They ask thee how much they are to spend; Say: "What is beyond your needs." Thus doth Allah Make clear to you His Signs: In order that ye may consider-

معانی کلمات آیه

خمر: شراب. اصل خمر به معنى پوشاندن است، به شراب از آن جهت خمر گويند كه عقل را مى پوشاند و زايل مى كند، پوشش سر را نيز به همين جهت خمار گفته اند. مراد از خمر هر مايع مست كننده است از انگور و خرما باشد و يا از غير آنها چنان كه در قاموس قرآن مشروحا توضيح داده ام.

ميسر: قمار: اصل آن يسر به معنى آسانى است، به قولى: قمار را از آن ميسر گويند كه به وسيله آن، مال كسى آسان و بى زحمت به چنگ مى آيد.

اثم: ضرر، مقابله با «منافع» نشان مى دهد كه معناى اصلى «اثم» ضرر است. ظاهرا گناه را به علت مضر بودن اثم گفته اند.

عفو: گذشت، بخشودن. به معنى كثرت و حد وسط نيز آيد، مراد از آن در آيه حد وسط است.

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.

شأن نزول:

مفسرين گويند: جماعتى نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند: يا رسول الله درباره خمر فتوائى به ما بده زيرا عقل را زائل نموده و مال را از بين مي‌برد سپس اين آيه نازل گرديد، (صاحب كشف الاسرار گويد: پرسش كننده عمر بن الخطاب بوده است) و عبدالرحمن بن عوف نيز شبى جلسه اى را با دوستان خود ترتيب داده بود و به خوردن شراب پرداختند و در آن افراط كردند و با حالت مستى به خواندن نماز پرداخته و سوره كافرون را غلط قرائت كرده و به جاى آيه «لاأَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ» اعبد ما تعبدون خوانده بودند و نيز بجاى «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ» لكم دينكم الشّرك ولى دينى الاسلام خواندند، سپس آيه «لاتَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى » آيه 43 سوره نساء (چنانكه در جاى خود نيز ذكر خواهد گرديد) نازل گرديد.

و درباره اين قسمت آيه «وَ يَسْئَلُونَكَ ماذا يُنْفِقُونَ» مفسرين عامه و خاصه گويند: عده اى مانند عمرو بن الجموح يا معاذ بن جبل و ثعلبه نزد پيامبر آمدند و سؤال كردند كه اموال خود را به چه كيفيت انفاق و بخشش نمايند سپس اين آيه نازل گرديد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«219» يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ‌

از تو درباره شراب و قمار مى‌پرسند، بگو: در آن دو گناهى بزرگ است و منافعى (مادّى) نيز براى مردم دارند. (ولى) گناه آن دو از سود آنها بزرگ‌تر است. (همچنين) از تو مى‌پرسند كه چه انفاق كنند؟ بگو: افزون (بر نياز خود را)، خداوند اينچنين آيات را براى شما روشن مى‌سازد تا شايد انديشه كنيد.

جلد 1 - صفحه 341

نکته ها

كلمه «اثم» به گفته‌ى راغب در مفردات، به كارى گويند كه انسان را در انجام كارهاى خير كُند و سست كند.

سؤال اوّلِ مردم درباره‌ى حكم خمر و ميسر است. كلمه «خمر» به معناى پوشش است و لذا به پارچه‌اى كه زنان سرِ خود را با آن پوشانده و مراعات حجاب مى‌كنند، «خمار» مى‌گويند. از آنجا كه شراب، قدرت تشخيص را از عقل گرفته ودر واقع آن را مى‌پوشاند، به آن «خمر» مى‌گويند.

همچنين كلمه‌ى «مَيسر» از «يسر» به معناى آسان است. گويا در قمار، طرفين مى‌خواهند مال همديگر را به آسانى بربايند.

اين آيه در پاسخ پرسش آنها مى‌فرمايد: شرابخوارى و قماربازى، گناهان بزرگى هستند، گرچه ممكن است منافعى داشته باشند. چنانكه عده‌اى از راه كشت انگور يا شراب فروشى و گروه‌هايى با داير كردن قمارخانه، ثروتى بدست مى‌آورند. در كتاب‌هاى علمى وتربيتى، آثار وعوارض منفى شراب و قمار به تفصيل بازگو شده است.

در اينجا فهرستى از آنچه در تفسيرنمونه در باب زيان‌هاى شراب وقمار آمده است، مى‌آوريم:

1. كوتاه شدن عمر.

2. عوارض منفى در كودكان. مخصوصاً اگر آميزشى در حال مستى صورت گيرد.

3. گسترش فساد اخلاقى وبالا رفتن آمار جنايات از قبيل: سرقت، ضرب وجرح، جرائم جنسى و افزايش خطرات و حوادث رانندگى. از يكى از دانشمندان نقل شده است كه اگر دولت‌ها نيمى از شراب فروشى‌ها را ببندند، ما نيمى از بيمارستان‌ها و تيمارستان‌ها را مى‌بنديم.

قمار نيز از جمله عوامل هيجان، بيمارى‌هاى عصبى، سكته‌هاى مغزى و قلبى، بالا رفتن ضربان قلب، بى اشتهايى، و رنگ پريدگى و ... است. همچنان كه بررسى كنندگان، سى درصد آمار جنايات را مرتبط با قمار دانسته‌اند. در ضمن قمار، در شكوفايى اقتصادى نقش تخريبى داشته و نشاط كار مفيد را از بين مى‌برد. در بعضى از كشورهاى غير اسلامى نيز در

جلد 1 - صفحه 342

سال‌هايى قمار را ممنوع و غير قانونى اعلام كرده‌اند. مثلًا انگلستان در سال 1853، شوروى در سال 1854 و آلمان در سال 1873 قمار را ممنوع اعلام كردند.

سؤال دوّمِ مردم درباره‌ى انفاق است كه مى‌پرسند چه چيزى را انفاق كنند؟ آيه در جواب مى‌فرمايد: «عفو» را! عفو در لغت علاوه بر گذشت و آمرزش به معناى حدّ وسط، مقدار اضافى، و بهترين قسمت مال آمده است و هر يك از اين معانى نيز با آيه سازگار است و ممكن است مراد از عفو، همه‌ى اين معانى باشد. يعنى اگر خواستيد انفاق كنيد، هم مراعات اعتدال را نموده و همه‌ى اموالتان را يكجا انفاق نكنيد تا خود نيازمند نشويد و هم در موقع انفاق، از بهترين اموال خود بدهيد. چنانكه قرآن در جاى ديگر مى‌فرمايد: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» «1» به نيكى نمى‌رسيد مگر از آنچه دوست داريد انفاق كنيد.

در تفاسير آمده است كه تحريم شراب به صورت تدريجى بوده است. زيرا اعراب، گرفتار شراب بودند و لذا آيات، به تدريج آنها را آماده پذيرش تحريم نمود. ابتدا اين آيه نازل شد:

«تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً» «2» از انگور، هم نوشابه‌ى مست كننده و هم رزق نيكو بدست مى‌آيد. يعنى شراب، رزق حسن نيست. بعد اين آيه نازل شد: «فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ» ضرر شراب و قمار براى مردم، بيشتر از منفعت آنهاست. و سپس اين آيه نازل شد: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‌» «3» به هنگام نماز نبايد مست باشيد. و در خاتمه حرمت دائمى و علنى بيان شد؛ «إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ ... رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ» «4» شراب و قمار ... نجس و از اعمال شيطان هستند.

پیام ها

1- شراب و قمار، هر دو عامل فساد جسم و روح و مايه‌ى غفلت هستند. لذا در قرآن در كنار هم مطرح شده‌اند. «الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ»

2- از انديشه و امنيّت، پاسدارى كنيد. با تحريم شراب، از عقل و فكر، و با تحريم‌

«1». آل‌عمران، 92.

«2». نحل، 67.

«3». نساء، 43.

«4». مائده، 90.

جلد 1 - صفحه 343

قمار، از آرامش و سلامتى روحى و اقتصادى پاسدارى شده است. «فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ ... وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ»

3- در برخوردها، انصاف داشته باشيد. بدى‌هاى ديگران را در كنار خوبى‌هاى آنها ببينيد. آيه از منافع شراب وقمار چشم نمى‌پوشد وموضوع را به نحوى مطرح مى‌كند كه قدرت تعقّل و تفكّر در انسان زنده شود. «فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ»

4- در محرّمات گاهى ممكن است منافعى باشد. «مَنافِعُ لِلنَّاسِ»

5- در جعل قوانين بايد به مسئله اهمّ ومهمّ توجّه كرد. «مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ»

6- احكام الهى بر اساس مصالح و مفاسد است. «إِثْمُهُما أَكْبَرُ»

7- آشنايى با فلسفه احكام، گامى به سوى پذيرش آن است. «إِثْمُهُما أَكْبَرُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ (219)

شأن نزول: جماعتى از اصحاب خدمت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كردند: فتوى فرما ما را در تناول مسكرات و بجا آوردن‌

«1» سفينة البحار، جلد 2، صفحه 697.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 390

قمار؛ آيه شريفه نازل شد:

يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ: سؤال مى‌كنند تو را اى پيغمبر از خوردن مسكرات و مباشرت قمار، قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ: بگو در اين هر دو گناهى بزرگ و وزرى عظيم است. وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ‌: و فايده‌هائى است براى مردمان كه نفع آن را تصور كنند، اما خمر كه بهره‌ور شوند از قيمت آن و طرب و التذاذ به آن يابند، و اما قمار بدست آورند مالى بدون زحمت و رنج و استفاده به آن نمايند. وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما: و گناه و وزر و شآمت خمر و قمار بزرگتر است از نفع آن دو كه تصور شود، زيرا نفع آن دو در دنيا فناء و زوال دارد، لكن گناه آن دو موجب غضب الهى و عقوبت سبحانى باشد در آخرت، و البته شخص منصف فايده قليل فانى را در مقابل ضرر كثير باقى ترجيح ندهد و اختيار ننمايد. بنابراين عقل سليم حكم به پليدى و خباثت اين هر دو نمايد، زيرا استعمال مسكرات و فعل قمار اختلال بزرگى به عالم بشريت وارد سازد از فساد روحى، جسمى، اخلاقى، اجتماعى، دينى، آخرتى.

تبصره 1- مراد از خمر عبارت است از هر چيزى كه ستر نمايد عقل انسانى را، و خريد و فروش و استعمال آن حرام مى‌باشد، و احاديث بسيار در آن وارد شده:

1- در كتاب كافى- قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: كلّ مسكر حرام و كلّ مسكر خمر «1». فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هر مسكرى حرام و هر مسكرى هم خمر است.

2- در ذيل خطبه‌اى فرمود: الا كلّ مسكر حرام الا و ما اسكر كثيره فقليله حرام‌ «2»: آگاه باشيد هر مسكرى حرام است، آگاه باشيد هر چه سكر آورد بسيار آن، پس كم آن هم آشاميدنش حرام است.

«1» فروع كافى، كتاب الاشربه، جلد ششم، صفحه 408، حديث سوّم.

«2» مدرك پيشين، حديث ششم.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 391

3- لعن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم الخمر و عاصرها و معتصرها و بايعها و مشتريها و ساقيها و اكل ثمنها و شاربها و حاملها و المحمولة اليه‌ «1». لعن فرمود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خمر را و فشارنده آن و شيره گيرنده آن و فروشنده آن و خريدار آن و ساقى آن و خورنده آن و حمل كننده آن و آنكه براى او ببرند.

4- عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال شارب الخمر يوم القيمة ياتى مسوّدا وجهه مايلا شدقه مدلعا لسانه ينادى العطش العطش‌ «2». حضرت صادق عليه السّلام فرمود: شارب خمر روز قيامت مى‌آيد در حالتى كه رويش سياه، دهنش كج، زبانش بيرون آمده، ندا كنند: تشنگى تشنگى.

5- قال عليه السّلام: انّ اللّه عزّ و جلّ جعل للشّرّ اقفالا و جعل مفاتيحها الشّراب‌ «3». فرمود: بدرستى كه خداوند عز و جل قرار داده براى شر قفلها، و كليد آن قفلها شراب است.

تتمه: بنابراين حرمت مسكرات از ضروريات دين اسلام، و حلال دانستن آن موجب كفر است. و اما نجاست مسكرات چنانچه در اصل مايع باشد، نجس است به اتفاق علما مانند شراب، عرق، كنياك، فقاع (آب جو) و اگر مايع نباشد نجس نيست لكن خريد و فروش و استعمال آن حرام باشد مانند بنگ، چرس، سوخته ترياك.

تبصره 2: مراد از قمار آنچه برد و باخت شود، چنانچه فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: كل ما يقومر به فهو ميسر، بنابراين تمام آلات قمار حرام است خريد و فروش و صنعت آن و اجرت بر ساختن آن مانند نرد، شطرنج، گنجفه، آس، و غير آن و همچنين هر چه برد و باخت به آن شود فعل و تصرفات آن حرام است، مانند گردوبازى، تخم مرغ بازى، كبوتر بازى و غيره كه عنوان برد و باخت باشد و احاديث در

«1» فروع كافى، جلد ششم، صفحه 398، حديث دهم.

«2» فروع كافى، جلد ششم، صفحه 397، حديث هشتم.

«3» فروع كافى، كتاب الاشربه، جلد ششم صفحه 403، حديث پنجم.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 392

نهى آن وارد شده:

1- در كتاب وسائل- عن الرّضا عليه السّلام يقول انّ الشّطرنج و النّرد و اربعة عشر بمنزلة واحدة و كلّ ما قومر عليه فهو ميسر «1» از حضرت رضا عليه السّلام روايت شده: بدرستى كه شطرنج و نرد و اربعه عشر و هر چه برد و باخت بر آن شود از اين قبيل، پس آن قمار باشد.

2- در شرح ارشاد از حماد بن عيسى گفت: داخل شد مردى از بصريين بر حضرت ابى الحسن الاول: فقال جعلت فداك انّى اقعد مع قوم يلعبون بالشّطرنج و لست العب بها و لكن انظر فقال: مالك و لمجلس لا ينظر اللّه تعالى الى اهله‌ «2». عرض كرد: پدر و مادرم فدايت بدرستى كه من مى‌نشينم با جماعتى كه بازى شطرنج نمايند و نيستم من بازى كننده و لكن نگاه مى‌كنم. حضرت تهديد فرمود چيست تو را با مجلسى كه نظر نفرمايد خداى تعالى به اهلش.

3- فقه الرضا عليه السّلام قال عليه السّلام: من ابقى فى بيته طنبورا او عودا او شيئا من الملاهى من المغرفة و الشّطرنج و اشباهه اربعين يوما فقد باء بغضب من اللّه فان مات فى الاربعين مات فاجرا فاسقا مأويه النّار و بئس المصير «3». فرمود حضرت رضا عليه السّلام: هر كه باقى گذارد در خانه خود تنبك يا نى يا چيزى از ملاهى از آلات موسيقى و شطرنج و امثال آن چهل روز، پس بتحقيق مورد غضب الهى واقع شود، اگر بميرد در اين چهل روز، فاجر و فاسق باشد و مكانش آتش جهنم و بد جايگاهى است.

برهان: گذشته از احاديث وارده و اجماع علماى اماميه به حرمت مسكرات و قمار، مى‌توان برهان منطقى بر حرمت اين دو اقامه نمود بدين تقرير كه از آيه مذكوره بدست آيد كه در خمر و قمار، اثم مى‌باشد. و در آيه ديگر سوره اعراف فرمايد: قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الْإِثْمَ‌:

«1» وسايل الشيعه، جلد 12، صفحه 242 (كتاب التجارة، باب 104، حديث اوّل)

«2» فروع كافى، جلد ششم، صفحه 437، حديث 12 (كتاب الاشربه)

«3» مستدرك الوسايل، جلد 2، صفحه 458 (كتاب التجاره، باب 79، حديث 10)

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 393

بگو اى پيغمبر اينست و جز اين نيست حرام فرموده است پروردگار من فواحش از آنچه آشكارا و آنچه پنهانى است و اثم را. از مجموع اين دو آيه برهان شكل اول تشكيل گردد:

صغراى قضيه: ان فى الخمر و الميسر اثم.

كبراى قضيه: كل ما فيه الاثم حرام.

نتيجه: فالخمر و الميسر حرام. بدرستى كه در خمر و قمار اثم است، و هر چه در آن اثم باشد حرام است؛ پس خمر و قمار حرام است.

اين بيان مقتبس از فرمايش حضرت كاظم عليه السّلام است به مهدى عباسى كه سؤال از حرمت خمر نمايد، پس از جواب حضرت، مهدى به على بن يقطين مى‌گويد: هذا و اللّه فتوى هاشميه‌ «1».

وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ‌: و مى‌پرسند تو را اى پيغمبر چه چيز انفاق كنند، قُلِ الْعَفْوَ: انفاق نمائيد آن چيزى را كه بذل آن ميسر و مشقتى از آن به شما نرسد. اقوال ديگر در عفو: 1- در كتاب كافى از حضرت صادق عليه السّلام مراد حد وسط باشد. «2» 2- على ابن ابراهيم قمى فرمايد:

مراد نه اسراف و نه تقتير است‌ «3». 3- شيخ طوسى (رحمه اللّه) در تبيان فرمايد: مراد زيادتى قوت يك سال است‌ «4». طبرسى در مجمع فرمايد: اين آيه منسوخ است به آيه زكات چنانچه احكام انفاق را فرمود «5».

كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ‌: همچنين بيان و روشن فرمايد خدا براى شما آيات توحيد و رأفت خود را، لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ‌: براى اينكه تفكر كنيد در دلايل.

«1» فروع كافى، جلد ششم صفحه 406، حديث اوّل.

«2» تفسير نور الثقلين، جلد اوّل، صفحه 175، حديث 795.

«3» تفسير على بن ابراهيم، جلد اوّل صفحه 72.

«4» تفسير تبيان، جلد دوّم، صفحه 214.

«5» مجمع البيان، جلد اوّل، صفحه 316.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 394


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ (219)

ترجمه‌

مى‌پرسند تو را از مشروب و قمار بگو در آن دو گناهى است بزرگ و سودها براى مردم و گناه آندو بزرگتر است از سودشان و مى‌پرسند از تو كه چه چيز انفاق كنند بگو زائد از مؤنه را همچنين بيان ميكند خدا از براى شما آيت‌ها را باشد كه شما تفكر نمائيد..

تفسير

در تناول مسكر مايع و ارتكاب قمار اگرچه دو گناه بزرگ و منشأ شرورند منافعى هم هست از آن جمله منفعت شراب تقويت عظام و دفع سقام و رفع حزن و ايجاد طرب و تحليل غذا است و فائده قمار سرگرمى و نشاط و اعتياد بسخا و عطا است ولى اين منافع و فوائد چون دائمى نيست و در جنب مفاسد اين دو عمل مضمحل است شرعا و عقلا ترتيب اثر بآنها داده نشده است مگر در موقع لزوم و ضرورت و عمده مفسده شرب مسكر زوال يا تضعيف عقل است و اين علت تحريم آنست در تمام شرايع و اديان حقه از ابتداى دنيا تا اين زمان و محتاج باستدلال هم نيست زيرا عقل حاكم است بآنكه چيزيكه موجب زوال يا ضعف آن شود اگرچه موقت هم باشد بايد از آن اجتناب نمود چون هيچ حاكمى حكم بضرر خود نميكند و حكم عقل كه رسول باطن است در تمام شرائع متبع است و هر شرعى كه برخلاف حكم عقل حكم كند عقل حاكم بر بطلان او است لذا ما از ذكر اخباريكه دلالت بر حمت آن در شرائع سابقه دارد خوددارى مى‌نمائيم علاوه بر آنكه مضار جسمى آن فعلا در تمام دنيا ثابت شده است و تمام حكما و عقلاء دنيا منع از آن نموده‌اند چون كبد را بتدريج متلاشى و فاسد مى‌كند و رعشه در بدن ايجاد مى‌نمايد و جنون خمرى پيدا ميشود و قمار هم‌

جلد 1 صفحه 275

كه معلوم است موجب اتلاف مال و تضييع وقت و غفلت از ذكر خدا و ايجاد عداوت و بغضاء بين مسلمانان است و احيانا اگر مالى هم از آن بدست بيايد چون از راه باطل بدست آمده صرف در باطل هم خواهد شد در كافى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه فرمود همانا شراب رأس هر گناه و كليد هر شرى است خداوند از براى شرور قفلهائى قرار داده كه كليدهاى آنها شراب است و معصيت نشده است خداوند بچيزى كه شديدتر از شرب مسكر باشد بسا ميشود كه شخص شراب ميخورد و عقلش زائل ميشود نماز نمى‌خواند و نزد مادر و خواهر خود ميرود همانا شراب خوردن از نماز نخواندن بدتر است چونكه براى او حالى دست ميدهد كه در آنحال خدا را نميشناسد و خداوند در ماه رمضان همه مردم را مى‌آمرزد مگر سه دسته را يكى مأنوس با شراب و ديگر مأنوس با شاهين و ديگر مشاحن را كه گفته‌اند مراد از آن كسى است كه بدعت در دين ميگذارد و بنماز جماعت حاضر نميشود و از حضرت باقر (ع) روايت شده است كه مبعوث ننمود خداوند در هيچ زمان پيغمبرى را مگر آنكه در علمش گذشته بود كه چون دين او را كامل گرداند حكم حرمت خمر را بيان فرمايد شراب هميشه حرام بوده نهايت آنكه چون خداوند برفق و مدارا با بندگانش رفتار ميفرمايد احكام را بتدريج بيان مى‌كند تا مردم بتوانند بآن عمل نمايند و موجب هلاكت آنها نشود و نيز از ائمه اطهار (ع) روايت شده است كه اول آيه كه در باب تحريم خمر نازل شد اين آيه بود و پس از نزول آن مردم حس نمودند كه مسكر و قمار حرام است چون ميدانستند اثم گناه است و بايد از آن اجتناب نمود ولى باز جاى شبهه باقى بود چون اثبات منافعى هم براى اندوه شده بود پس خداوند آيه‌ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‌ را نازل فرمود كه در آن امر باجتناب شده بود كه دلالتش بر حرمت اقوى و اكد بود و پس از ايندو آيه شريفه‌ إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ‌ را نازل فرمود كه دلالتش براى آنكه مشتمل بر علت حكم است اوضح و اتم است و بعد از همه براى آنكه هيچ جاى شبهه در تحريم باقى نماند با آنكه اقامه دليل در آيات ثلث شده بود آيه چهارم را نازل فرمود كه نص در حرمت باشد و آن قول خداوند قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ‌ و الاثم‌

جلد 1 صفحه 276

است چون خداوند تصريح فرموده است در اين آيه كه اثم حرام است هر جا باشد و اين براى آنستكه خداوند وقتى بخواهد حكمى را واجب فرمايد بتدريج حتم مى‌كند تا آنكه مردم خود را مهياى امتثال نمايند و انس باطاعت پيدا كنند و اين حسن تدبير نافع است براى مردم زيرا كه نزديك‌تر است بتوفيق اطاعت و پيشرفت آنها در امتثال اوامر و نواهى الهى و از پيغمبر (ص) روايت شده است كه فرمود قسم به خداوندى كه مرا به نبوت مبعوث فرمود هر كس بنوشد يكشربت از شراب مسكر را چهل روز خداوند نماز او را قبول ننمايد و اگر سه شربت بنوشد يكصد و بيست شبانه روز نماز او قبول نميشود و واجب است بر خداوند كه بچشاند باو خون و چرك اهل جهنم را كه از شكم آنها بيرون ميآيد و جاى او در وادى باشد از دوزخ كه وسعت آن از مشرق تا مغرب باشد و او در آتش موج زند و آتش او را بالا و پائين اندازد بحق آنخداونديكه مرا براستى بر خلق مبعوث فرموده شارب الخمر در قيامت سياه روى و كبود چشم باشد لبها از دهن افتاده و آب از دهنش روان باشد و خلق چون بهيئت او نگرند از او متنفر باشند و شراب خوار تشنه خواهد مرد و در قبر تشنه باشد و روز قيامت تشنه محشور شود هزار سال بانك زند وا عطشاه و بعد از آنمدت آبى دهند او را از دردى زيت جوشان كه چون نزديك بلب رساند رويش بريان شود و دندانهاى او در دهنش افتد و چشمهايش بيرون آيد و چون باز خورد هر چه در شكمش باشد از احشا و امعا همه فرو ريزد و در صورتى كه توبه نمايد نمازش قبول خواهد شد و از امير المؤمنين (ع) روايت شده است كه فرمود اگر قطره از شراب در چاهى بريزند پس مناره بر آن بنا كنند من در آن مناره اذان نگويم و اگر آن قطره در دريائى افتد و خشك شود و گياه در آن برويد من دواب خود را در آن نچرانم و نيز از پيغمبر (ص) روايت شده است كه كسيكه شراب بنوشد با آنكه بداند حرام است باو نبايد زن داد اگر خواستگارى نمايد و نبايد قبول شفاعت او را نمود اگر از كسى شفاعت كند و نبايد تصديق او را نمود اگر خبرى بدهد و نبايد از او عيادت نمود اگر مريض شود و نبايد تشييع جنازه او را كرد و امانتى بدست او سپرد خداوند لعنت فرموده است در اطراف خمر ده صنف را كسيكه نهال آنرا بكارد و كسيكه حفظ و تربيت كند آن را و كسيكه بفشرد آنرا و كسيكه بياشامد و كسيكه بياشاماند و كسيكه حمل كند آنرا و كسى كه حمل شود

جلد 1 صفحه 277

آن براى او و فروشنده و مشترى و خورنده پول آنرا و شارب خمر مانند بت پرست است و در برهان چند روايت نقل نموده كه دلالت دارد بر آنكه هر برد و باختى قمار است و اگر اخبارى كه راجع بمعصيت نرد و شطرنج و كليه ميسر وارد شده است ذكر شود از مقصود خارج ميشويم در خانه اگر كس است يك حرف بس است گفته‌اند ابن جموح كه در آيه شريفه يسئلونك ماذا ينفقون سؤال از جنس و مصرف انفاق نموده بود ثانيا سؤال از ميزان آن نمود و جواب آن در اين آيه داده شده است كه ميزان فاضل مؤنه اهل و عيال است چون عفو نقيض جهد است يعنى در انفاق جهد و كوشش لازم نيست آنچه سهل و ميسور است بايد انفاق نمود و از پيغمبر (ص) مروى است منع اكيد فرمودند از آنكه شخص تمام مال خود را انفاق نمايد وسائل بكف شود و فرمودند صدقه تا وقتى روا است كه بى‌نيازى براى شخص باقى بماند و در كافى و عياشى و مجمع از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه عفو حد وسط از انفاق است و نيز در مجمع از آنحضرت و قمى نقل نموده كه نه امساك است و نه اسراف و در تبيان و مجمع از حضرت باقر (ع) نقل شده است كه زيادى قوت سال است و نيز در مجمع از آنحضرت نقل شده كه اين آيه منسوخ شده بآيه زكوة و بنظر حقير اختلافى ميان روايات نيست زيرا حد وسط انفاق همان فاضل مؤنه سال است كه نه امساك از انفاق است و نه اسراف در آن و همان زائد بر حد غنى و بى‌نيازى است كه در حديث نبوى (ص) اشاره شده بود و اينكه فرموده‌اند نسخ شده بآيه زكوة بملاحظه آنستكه اشيائيكه زكوة بآنها تعلق مى‌گيرد اگر بحد نصاب برسد بايد زكوة آنرا داد و زيادى از قوت سال در آن معتبر نيست و چنانچه خداوند اين احكام را بيان فرمود ساير احكام را هم بيان ميفرمايد باشد كه شما تفكر كنيد در امور دنيا و آخرت و اصلح و انفع آنرا بيابيد و عمل نمائيد و از حد اعتدال تجاوز ننمائيد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَسئَلُونَك‌َ عَن‌ِ الخَمرِ وَ المَيسِرِ قُل‌ فِيهِما إِثم‌ٌ كَبِيرٌ وَ مَنافِع‌ُ لِلنّاس‌ِ وَ إِثمُهُما أَكبَرُ مِن‌ نَفعِهِما وَ يَسئَلُونَك‌َ ما ذا يُنفِقُون‌َ قُل‌ِ العَفوَ كَذلِك‌َ يُبَيِّن‌ُ اللّه‌ُ لَكُم‌ُ الآيات‌ِ لَعَلَّكُم‌ تَتَفَكَّرُون‌َ (219)

(‌از‌ تو ‌از‌ شراب‌ و قمار مي‌پرسند بگو ‌در‌ ‌آن‌ دو گناه‌ بزرگ‌ و سودهايي‌ ‌براي‌ مردم‌ هست‌ و گناه‌ ‌آن‌ دو بزرگتر ‌از‌ نفع‌ آنهاست‌ و ‌از‌ تو مي‌پرسند ‌که‌ چه‌ چيز انفاق‌ كنند بگو عفو، ‌اينکه‌ چنين‌ خداوند ‌براي‌ ‌شما‌ آيات‌ ‌را‌ بيان‌ ميكند ‌باشد‌ ‌که‌ فكر كنيد) يَسئَلُونَك‌َ عَن‌ِ الخَمرِ وَ المَيسِرِ سؤال‌ ‌از‌ حكم‌ خمر و ميسر ‌است‌ نه‌ ‌از‌ حقيقت‌ ‌آن‌ زيرا وظيفه‌ نبي‌ بيان‌ احكام‌ ‌است‌، و اصل‌ خمر بمعني‌ چيزي‌ ‌است‌ ‌است‌ ‌که‌ چيز ديگري‌ ‌را‌ بپوشاند و ‌از‌ همين‌ معني‌ ‌است‌ خمار بمعني‌ مقنعه‌ ‌که‌ سر و صورت‌ ‌را‌ ميپوشاند و چون‌ خمر مسكر ‌است‌ و عقل‌ انسان‌ ‌را‌ ميپوشاند ‌آن‌ ‌را‌ خمر ناميدند و ‌اينکه‌ منحصر بشراب‌ انگور نيست‌ بلكه‌ ‌هر‌ مسكري‌ ‌را‌ شامل‌ ‌است‌ و اقسام‌ ‌آن‌ بسيار ‌است‌ مخصوصا ‌در‌ ‌اينکه‌ زمان‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌هر‌ چيزي‌ ميگيرند و ‌در‌ بعض‌ اخبار ‌که‌ ‌به‌ پنج‌ ‌ يا ‌ شش‌ قسم‌ تعبير ‌شده‌ ‌از‌ باب‌ بيان‌ مصداق‌ ‌است‌ و آنچه‌ معمول‌ ‌آن‌ زمان‌ بوده‌ ‌است‌.

و حرمت‌ خمر ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ اسلام‌ ‌است‌ بلكه‌ چنانچه‌ ‌از‌ اخبار استفاده‌ ميشود ‌در‌ تمام‌ شرايع‌ الهي‌ حرام‌ بوده‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ مطلب‌ ‌از‌ تورات‌ رايج‌ فعلي‌ نيز معلوم‌ ميگردد.

و قرآن‌ شريف‌ ‌به‌ بيانات‌ مختلف‌ حرمت‌ ‌آن‌ ‌را‌ بيان‌ فرموده‌ مانند همين‌ ‌آيه‌ و ‌آيه‌ شريفه‌ إِنَّمَا الخَمرُ وَ المَيسِرُ وَ الأَنصاب‌ُ وَ الأَزلام‌ُ رِجس‌ٌ مِن‌ عَمَل‌ِ الشَّيطان‌ِ فَاجتَنِبُوه‌ُ لَعَلَّكُم‌ تُفلِحُون‌َ«1»

1‌-‌ سوره‌ مائده‌ ‌آيه‌ 93

جلد 2 - صفحه 427

و ‌آيه‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ إِنَّما يُرِيدُ الشَّيطان‌ُ أَن‌ يُوقِع‌َ بَينَكُم‌ُ العَداوَةَ وَ البَغضاءَ فِي‌ الخَمرِ وَ المَيسِرِ وَ يَصُدَّكُم‌ عَن‌ ذِكرِ اللّه‌ِ وَ عَن‌ِ الصَّلاةِ فَهَل‌ أَنتُم‌ مُنتَهُون‌َ«1» و آيات‌ ديگر و اخبار ‌در‌ حرمت‌ و مذمت‌ ‌آن‌ بطور متظافر بلكه‌ متواتر بتواتر اجمالي‌ وارد ‌شده‌ ‌حتي‌ ‌در‌ خبر ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود

2» ‌ان‌ اللّه‌ جعل‌ للشر اقفالا و جعل‌ مفاتيح‌ الاقفال‌ الشراب‌«

و اجماع‌ علماء اسلام‌ و حكم‌ عقل‌ نيز ‌بر‌ حرمت‌ ‌آن‌ قائم‌ ‌است‌ زيرا مضرات‌ خمر بالحس‌ و الوجدان‌ آشكارا و عيان‌ ‌است‌ چه‌ ‌از‌ ضررهاي‌ ‌که‌ ببدن‌ و اعضاء و جوارح‌ ميرساند مانند تأثيراتي‌ ‌که‌ ‌در‌ معده‌ و امعاء و كبد و ريه‌ و اعصاب‌ و شرائين‌ و قلب‌ و قوه‌ باصره‌ و ذائقه‌ و غيره‌ دارد ‌که‌ اطباء ‌در‌ قديم‌ و جديد ‌از‌ خارج‌ و داخل‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ موضوع‌ كتابها نوشته‌اند و چه‌ ‌از‌ ضررهاي‌ روحي‌ و اخلاقي‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آن‌ مترتب‌ ميشود مانند فحش‌ و اذيت‌ و قتل‌ و جنايت‌ و اعمال‌ منافي‌ عفت‌ و اتلاف‌ مال‌ و هتك‌ عرض‌ و نحو اينها ‌که‌ ‌در‌ اثر ذهاب‌ عقل‌ و عروض‌ مستي‌ ‌از‌ انسان‌ صادر ميشود.

و ميسر بمعني‌ قمار و برد و باخت‌ بجميع‌ اقسام‌ آنست‌ چه‌ ‌با‌ آلات‌ و اسباب‌ معده‌ ‌براي‌ ‌آن‌ ‌باشد‌ مانند: نرد و شطرنج‌ و آس‌ و گنجفه‌ و امثال‌ ‌آن‌ و ‌ يا ‌ باغير اسباب‌ مانند مسابقات‌ معموله‌ باستثناء آنچه‌ ‌در‌ فقه‌ معين‌ ‌شده‌ و چه‌ بوسيله‌ بخت‌ آزمايي‌ و قرعه‌هاي‌ ‌غير‌ مشروع‌ و جناق‌ و امثال‌ اينها، بلكه‌ بازي‌ كردن‌ ‌با‌ آلات‌ قمار ‌اگر‌ داد و ستد و برد و باخت‌ ‌هم‌ ‌در‌ ‌آن‌ نباشد و همچنين‌ تعليم‌ ‌آن‌ ‌اگر‌ چه‌ غرض‌ مقامرة نباشد حرام‌ ‌است‌ ‌حتي‌ حستو و گردو بازي‌ اطفال‌ ‌را‌ نيز شامل‌ ‌است‌ طبق‌ خبري‌ ‌که‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر روايت‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود ‌از‌ حضرت‌ ‌رسول‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌از‌ ميسر سؤال‌ شد فرمود

3» كلما تقومر ‌به‌ ‌حتي‌ الكعاب‌ و الجوز«

1‌-‌ سوره‌ مائده‌ ‌آيه‌ 94

[.....]

2‌-‌ جامع‌ السعادات‌ ص‌ 364

3‌-‌ مجمع‌ البحرين‌

جلد 2 - صفحه 428

و اطلاق‌ ميسر ‌بر‌ قمار ‌از‌ ‌آن‌ جهت‌ ‌که‌ بدون‌ زحمت‌ و مشقت‌ كسب‌ و بسهولت‌ مال‌ بدست‌ ميآيد، و همه‌ ادله ‌که‌ ‌بر‌ حرمت‌ خمر ‌بود‌ ‌از‌ ضرورت‌ و اجماع‌ و نصوص‌ آيات‌ و اخبار و دليل‌ عقل‌ ‌بر‌ حرمت‌ قمار نيز قائم‌ ‌است‌ و مضرات‌ و مفاسد ‌آن‌ ‌از‌ ايجاد عداوت‌ و اتلاف‌ مال‌ و ذهاب‌ عرض‌ و تضييع‌ وقت‌ و غيره‌ واضح‌ و هويداست‌ قُل‌ فِيهِما إِثم‌ٌ كَبِيرٌ اثم‌ بمعني‌ معصيت‌ و گناه‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ بسياري‌ آيات‌ باين‌ معني‌ اطلاق‌ ‌شده‌ ‌است‌ مانند وَ مَن‌ يُشرِك‌ بِاللّه‌ِ فَقَدِ افتَري‌ إِثماً عَظِيماً«1» وَ مَن‌ يَكتُمها فَإِنَّه‌ُ آثِم‌ٌ قَلبُه‌ُ«2» و لِكُل‌ِّ امرِئ‌ٍ مِنهُم‌ مَا اكتَسَب‌َ مِن‌َ الإِثم‌ِ«3» وَ مَن‌ يَكسِب‌ إِثماً فَإِنَّما يَكسِبُه‌ُ عَلي‌ نَفسِه‌ِ«4» و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌ ديگر و كبير بمعني‌ بزرگ‌ ‌است‌ و ذكر ‌اينکه‌ صفت‌ ‌براي‌ اثم‌ صريح‌ ‌در‌ كبيره‌ بودن‌ ‌اينکه‌ دو گناه‌ ‌يعني‌ شرابخواري‌ و قمار ‌است‌ و ‌از‌ اينجهت‌ ‌در‌ نص‌ اخبار و فتاواي‌ اصحاب‌ ‌از‌ گناهان‌ كبيره‌ شمره‌ ‌شده‌ و ‌حتي‌ ‌بر‌ شرابخوار حدّ شرعي‌ مقرر گرديده‌ و ‌بر‌ مرتكب‌ قمار تعزير معين‌ ‌شده‌ و ‌اگر‌ منتهي‌ نشوند ‌در‌ مرتبه‌ سيم‌ و ‌ يا ‌ چهارم‌ حكم‌ ‌آنها‌ قتل‌ ‌است‌ و عقوبت‌ اخروي‌ ‌اينکه‌ دو معصيت‌ نيز بسيار شديد ‌است‌ و چه‌ بسا ‌در‌ اثر ‌اينکه‌ دو معصيت‌ معاصي‌ بسيار ديگري‌ مرتكب‌ ميشوند ‌که‌ ‌هر‌ يك‌ ‌در‌ حد ‌خود‌ معصيت‌ كبيره‌ و داراي‌ عذاب‌ سخت‌ ‌است‌ و چه‌ بسا ‌از‌ اتيان‌ بواجبات‌ محروم‌ ميگردند ‌که‌ ترك‌ ‌آنها‌ ‌خود‌ نيز ‌از‌ گناهان‌ كبيره‌ ‌است‌.

وَ مَنافِع‌ُ لِلنّاس‌ِ مقصود ‌از‌ منافع‌ استفادات‌ مالي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ خمر و قمار ‌است‌ و همچنين‌ سرگرمي‌ و بيرون‌ رفتن‌ ‌از‌ افكار مشتته‌ و اضطرابات‌ مدهشه‌ و امثال‌ اينها ‌که‌ ‌اينکه‌ منافع‌ ‌در‌ جنب‌ مضرات‌ ‌آنها‌ بسيار ناچيز و بي‌ ارزش‌ ‌است‌ و ‌از‌

1‌-‌ سوره‌ نساء ‌آيه‌ 47

2‌-‌ ‌سورة‌ البقره‌ ‌آيه‌ 283

3‌-‌ سوره‌ نور ‌آيه‌ 3

4‌-‌ ‌سورة‌ النساء ‌آيه‌ 10

جلد 2 - صفحه 429

اينجهت‌ ميفرمايد وَ إِثمُهُما أَكبَرُ مِن‌ نَفعِهِما ‌يعني‌ گناه‌ ‌اينکه‌ دو امر بزرگتر ‌از‌ فايده‌ آنهاست‌، و اكبريت‌ ‌در‌ مقابل‌ اصغريت‌ امر اضافي‌ و داراي‌ درجات‌ بسيار ‌است‌ و بسا ‌در‌ مقام‌ مقايسه‌ ‌با‌ طرف‌ نيست‌ مانند «اللّه‌ اكبر» وَ يَسئَلُونَك‌َ ما ذا يُنفِقُون‌َ قُل‌ِ العَفوَ سؤال‌ ظاهرا ‌از‌ مقدار انفاق‌ بوده‌ ‌که‌ چه‌ اندازه‌ انفاق‌ كنند و البته‌ سؤال‌ ‌از‌ خصوص‌ انفاق‌ واجب‌ نبوده‌ بلكه‌ ‌از‌ مطلق‌ انفاق‌ اعم‌ ‌از‌ واجب‌ و مستحب‌ّ سؤال‌ ‌شده‌ و بعضي‌ ‌از‌ مفسرين‌ گفتند سؤال‌ ‌از‌ مقدار واجب‌ انفاق‌ بوده‌ و عفو ‌که‌ ‌در‌ جواب‌ گفته‌ ‌شده‌ بمعني‌ ‌ما زاد ‌از‌ قوت‌ شخص‌ و عيال‌ اوست‌ ‌که‌ طبق‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ واجب‌ ‌شده‌ صدقه‌ دهند و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ بعدا بآيه‌ زكاة منسوخ‌ ‌شده‌ ولي‌ ‌اينکه‌ سخن‌ تمام‌ نيست‌ ‌براي‌ اينكه‌ اولا زكاة ‌از‌ اول‌ اسلام‌ مقرون‌ ‌با‌ صلوة ‌بود‌ چنانچه‌ مفاد بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ قرآن‌ ‌است‌ بلكه‌ زكاة ‌در‌ شرايع‌ سابقه‌ ‌هم‌ بوده‌ چنانچه‌ ‌در‌ قرآن‌ ‌از‌ قول‌ حضرت‌ عيسي‌ نقل‌ ميفرمايد:

وَ أَوصانِي‌ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمت‌ُ حَيًّا«1» و ثانيا چنانچه‌ گذشت‌ مستفاد ‌از‌ ‌آيه‌ مطلق‌ مقدار انفاق‌ ‌است‌ و متعرض‌ مقدار واجب‌ ‌ يا ‌ مستحب‌ّ ‌آن‌ نيست‌ و مراد ‌از‌ عفو چنانچه‌ ‌از‌ اخبار استفاده‌ ميشود حدّ وسط ‌است‌ و ‌اينکه‌ معني‌ منافات‌ ‌با‌ ‌آيه‌ زكاة ندارد ‌که‌ نسخ‌ ‌آن‌ لازم‌ آيد و عفو ‌در‌ لغت‌ و آيات‌ و اخبار ‌در‌ معاني‌ بسيار وارد ‌شده‌ مانند مغفرة و تجاوز ‌از‌ گناه‌ مثل‌ ثُم‌َّ عَفَونا عَنكُم‌«2» و گذشت‌ ‌از‌ مثل‌ فَمَن‌ عُفِي‌َ لَه‌ُ مِن‌ أَخِيه‌ِ شَي‌ءٌ«3» و بمعني‌ كثرت‌ و وفور ‌است‌ مانند ثُم‌َّ بَدَّلنا مَكان‌َ السَّيِّئَةِ الحَسَنَةَ حَتّي‌ عَفَوا«4» ‌يعني‌ نموا و كثروا، و ‌در‌ حديث‌ ‌است‌ ‌که‌ «

خذ الشارب‌ و اعفو اللحي‌

» و بمعني‌ محو آثار ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ حديث‌ ‌است‌ «

عفي‌ قبر فاطمة

» ‌يعني‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ آثار قبر فاطمه‌ (ع‌) ‌را‌ محو نمود

1‌-‌ سوره‌ مريم‌ ‌آيه‌ 30

2‌-‌ سوره‌ بقره‌ ‌آيه‌ 49

3‌-‌ سوره‌ بقره‌ ‌آيه‌ 173

4‌-‌ سوره‌ اعراف‌ ‌آيه‌ 93

جلد 2 - صفحه 430

و ‌از‌ همين‌ معني‌ ‌است‌ «عفت‌ الدار» ‌يعني‌ خانه‌ مندرس‌ و كهنه‌ و آثار ‌آن‌ محو شد و عافية بمعني‌ رفع‌ مرض‌ و محو شدن‌ آثار ‌آن‌ نيز ‌از‌ همين‌ معني‌ ‌است‌.

و عفاء بمعني‌ تراب‌ ‌است‌ ‌در‌ گفتار حضرت‌ ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌ الحسين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌در‌ مصيبت‌ فرزندش‌ ‌علي‌ اكبر (ع‌) «

‌علي‌ الدنيا بعدك‌ العفا

» و اما عفو ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌در‌ بعض‌ اخبار بحدّ وسط ‌بين‌ اسراف‌ و تقتير تفسير ‌شده‌ چنانچه‌ ‌در‌ كافي‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود «

العفو الوسط

» و ‌از‌ عياشي‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌در‌ تفسير ‌آيه‌ فرمود

الَّذِين‌َ إِذا أَنفَقُوا لَم‌ يُسرِفُوا وَ لَم‌ يَقتُرُوا وَ كان‌َ بَين‌َ ذلِك‌َ قَواماً

‌قال‌ ‌هذه‌ ‌بعد‌ ‌هذه‌ هي‌ الوسط

و ‌در‌ بعض‌ اخبار بمازاد ‌از‌ قوت‌ سال‌ تفسير ‌شده‌ چنانچه‌ ‌در‌ مجمع‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ «

‌ما فضل‌ ‌عن‌ قوت‌ السنة

» و بعضي‌ ‌از‌ مفسرين‌ گفتند عفو بمعني‌ طيب‌ و پاكيزه‌ ‌از‌ مال‌ ‌است‌ ‌از‌ عفوة بمعني‌ صفوة و خيار ‌از‌ ‌هر‌ چيزي‌.

كَذلِك‌َ يُبَيِّن‌ُ اللّه‌ُ لَكُم‌ُ الآيات‌ِ لَعَلَّكُم‌ تَتَفَكَّرُون‌َ ‌اينکه‌ چنين‌ خداوند آيات‌ ‌خود‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمايد ‌يعني‌ احكام‌ خمر و ميسر و انفاق‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ و ساير احكام‌ مستفاده‌ ‌از‌ قرآن‌ ‌را‌ ‌در‌ آيات‌ ديگر، ‌تا‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌شما‌ تفكر نمائيد، و فكر عبارت‌ ‌از‌ ترتيب‌ مقدمات‌ ‌براي‌ اخذ نتيجه‌ ‌است‌ چنانچه‌ حكيم‌ سبزواري‌ گويد

«الفكر حركة ‌الي‌ المبادي‌

برگزیده تفسیر نمونه


اشاره

آیه 219

شأن نزول:

در مورد نزول این آیه گفته‌اند: گروهی از یاران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله خدمتش آمدند و عرض کردند حکم شراب و قمار، که عقل را زایل و مال را تباه می‌کند بیان فرما. آیه نازل شد و به آنها پاسخ داد.

تفسیر:

این آیه از یک سؤال در باره شراب و قمار شروع می‌شود می‌فرماید:

«از تو در باره شراب و قمار سؤال می‌کنند» (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ).

«خمر» در اصطلاح شرع به معنی هر مایع مست کننده است هر چند در لغت برای هر یک از انواع مشروبات الکلی اسمی قرار داده شده است. «میسر» به معنی سهل و آسان است و از آنجا که قمار در نظر بعضی از مردم وسیله آسانی برای نیل به

ج1، ص198

مال و ثروت است به آن میسر گفته شده است.

سپس در جواب می‌فرماید: «بگو در این دو، گناه بزرگی است و منافعی (از نظر ظاهر و جنبه مادی) برای مردم ولی گناه آنها از نفعشان بیشتر است» (قُلْ فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما).

بنابراین، هیچ انسان عاقلی بخاطر آن نفع کم به این همه زیان تن در نمی‌دهد.

دومین سؤالی که در این آیه مطرح است، سؤال در باره انفاق است، می‌فرماید: «از تو سؤال می‌کنند چه چیز انفاق کنند» (وَ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ).

«بگو: از مازاد نیازمندیهایتان» (قُلِ الْعَفْوَ).

«عفو» به معنی از بین بردن اثر، حد وسط و میانه هر چیز و مقدار اضافی چیزی، و بهترین قسمت مال آمده است و ممکن است در اینجا به معنی مغفرت و گذشت از لغزش دیگران باشد، و مطابق این معنی تفسیر آیه چنین می‌شود: «بگو:

بهترین انفاق، انفاق عفو و گذشت است».

با توجه به اوضاع اجتماعی عرب جاهلی و محل نزول قرآن، مخصوصا مکه و مدینه که از نظر دشمنی و کینه توزی، و عدم گذشت در حد اعلا بودند، هیچ مانعی ندارد که آنها سؤال از انفاق اموال کنند، ولی نیاز شدید به انفاق عفو، سبب شود که قرآن آنچه را لازمتر است، در پاسخ بیان کند و این یکی از شؤون فصاحت و بلاغت است که گوینده پاسخ طرف را رها کرده و به مهمتر از آن می‌پردازد.

و بالاخره در پایان آیه می‌فرماید: «خداوند آیات خود را چنین بیان می‌کند شاید تفکر و اندیشه کنید» (کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌1، ص 111.
  3. مجمع البيان و كشف الاسرار و روض الجنان.
  4. روض الجنان و كشف الاسرار و ابن ابى‌حاتم.
  5. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 78.

منابع